دستم به پهلو آشفته گیسو * حسین سیب سرخی

بازدید: 762 بازدید

دستم به پهلو آشفته گیسو

از من نپرسی یه وقت معجرت کو

هیچی نپرس از گوشواره من

من هم نمیپرسم انگشترت کو

بابا پر از کبودیه تن من

بابا اتیش گرفته دامن من

بابا بابا بابا بابا

چشمت روشن منو زدن وای وای وای

خندیدن به لباس من وای وای وای

****

باید سرت رو رو دست بگیرم

از نیزه دارا تو رو پس بگیرم

مثل قدیما میخوام که بابا

بوسه ازت هر جوری هست بگیرم

بابا اسیری حق من نبوده

بابا ببین که صورتم کبوده

بابا بابا بابا بابا

چشمت روشن منو زدن وای وای وای

خندیدن به لباس من وای وای وای

****

از سیلی زجر من بی قرارم

گفتم نزن من که بابا ندارم

هر جا منو زد با پا منو زد

یا فاطمه گفتم اما منو زد

بابا یه شب بالا سرم رید و

بابا موهامو بی هوا کشیدو

بابا بابا بابا بابا

دارم از دستشون حراس وای وای وای

کشتن ما رو عمو کجاست وای وای وای

 

 

حاج حسین سیب سرخی / شب ششم ماه صفر ۱۳۹۵

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

 

مطالعه بیشتر