دست در دست حسن بود که بیرون آمد * کربلایی حسین طاهری

بازدید: 1049 بازدید

دست در دست حسن بود که بیرون آمد

مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد

سوی مسجد به شکوه و عظمت گشت روان

گوییا حیدر کرار رود در میدان

نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و علمی

قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی

گام مردانه او لرزه به عالم انداخت

گرد و خاک ره او خیبر دیگر میساخت

کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال

عرش در زیر قدم هاش رسیده به کمال

خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر

ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر

محضر هیبت او کوه احد زانو زد

آسمان سجده به خاک قدم بانو زد

بانگ زد دست از این خواب گران بر دارید

هرچه دارید همه از من و حیدر دارید

سر این سفره اگر روزی خود را بستید

همگی ریزه خور حیدر و زهرا هستید

گردش چرخ فلک نیز به دستان علی است

در رگ ریشه زهرا به خدا جان علی است

اگر از بند به بند تن من جان برود

نگذارم که علی بیکس تنها بشود

به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم

تا زمانی که نفس هست علی میگویم

حرمت نان نمک حق علی بود علی

غرض از باغ فدک حق علی بود علی

آن چنان تیغ کلامش نفس از دشمن برد

عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد

تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند

با خجالت فدک فاطمه را پس دادند

حسنش بود که تکبیر مکرر میگفت

وان یکاد از نفس حضرت مادر میگفت

آفرین بر تو و بر خطبه تو مادر من

همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن

دست در دست حسن بود که بیرون آمد

بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد

گر چه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور

کوچه ها از قدمش پرشد از احساس غرور

ناگهان سایه یک پست به دیوار افتاد

بند بند فلک از دست ستم شد فریاد

تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید

دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید

کوچه تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند

حضرت حوریه و جنگ خدا رحم کند

میوزید از دل کوچه خبری سرخ کبود

دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود

دور و بر را نظری کرد نباشد خبری

یا مبادا که از این ره گذرد رهگذری

هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد

عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد

ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد

پسرش سینه سپر کرد مقابل اِستاد

جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد

دستی از روی سرش رد شد و بر مادر خورد

ضربه ای از دو طرف بود و خسوفی پر درد

رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد

آن چنان زد که فلک پر شده از ناله چنین

همه گفتند به هم عرش خدا خورد زمین

شاعر: موسی علی مرادی

 

 

کربلایی حسین طاهری / شب بیست و نهم ماه صفر ۱۳۹۸

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر