دوباره یک عشق کهنه یه ماجرای قدیمی * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 1958 بازدید

دوباره یک عشق کهنه یه ماجرای قدیمی

یه آتیش پر حرارت یه حس گرم و صمیمی

یه قصه آسمونی که راوی اون خدا بود

خدا خودش اولین بار شاهد اون ماجرا بود

دیشب دیدم توی رویام

دارن فرشته ها برای نوکرا پیرهن سیاه میدوزن

دیدم که بعد از هزار سال

سرا رو نیزه هاست دلا تو خیمه هاست هنوز دارن میسوزن

دل تنگم باز دوباره چشمام آروم نداره

بی تابی میکنه تا هر شب بارون بباره

دنیای من حسینه رویای من حسینه

من بی تاب حسینم آقای من حسینه

****

یه یادگاری رو سینم تا زنده هستم باهامه

مقدسه مثل بارون اشکی که رو گونه هامه

دیگه به جز روضه این دل با هیچی آروم نمیشه

این تشنگی نا تمومه با من میمونه همیشه

الحمد لله که امسال

نمردم و برات تو مجلس عزات دخیل گریه بستم

الحمد لله هنوزم

برات میمیرم و فدایی تو ام هنوز به پات نشستم

بی تو کارم تمومه عشق تو آبرومه

عادت کردم به درده بغضی که تو گلومه

****

تو تشنه لب جون سپردی چجوری آروم بگیرم

تو جای خود داری آقا برا رقیت بمیرم

برای اون مشک آبی که توی صحرا رها شد

برای اون غنچه ای که به روی دستت فدا شد

قسم به لبهای خشکت

به جون اکبرت به جون اصغرت قسم به چشم عباس

یه کربلا آرزومه

تموم دلخوشیم دوباره دیدن غروب سرخ اونجاست

ماه شبهای تارم از عشقت بی قرارم

باز آقا قسمتم کن رو خاکت سر بذارم

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.
.

متن شعر مداحی دوباره یک عشق کهنه یه ماجرای قدیمی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر