شعر جدید ” دیروز اگر بودند دوشادوش مردم ” شهید جمهور

بازدید: 419 بازدید
مهجه در تلگرام .
متن شعر

دیروز اگر بودند دوشادوش مردم

امروز برگشتند در آغوش مردم

 آنها که محو عالم لاهوت هستند

آری همین هایی که در تابوت هستند

پس چیست پایان دل آشوبی خدایا

لانعلم منهم بجز خوبی خدایا

یارب ببین چشمان ما مبهوت ها را

باور نداریم عکس بر تابوت ها را

باور نداریم اینچنین از ما گذشتند

در اوج میرفتند از دنیا گذشتند

تا بی نهایت تا خدا پرواز کردند

راه شهادت را دوباره باز کردند

اینها رها کردند پشت میزها را

تاریخ خواهد گفت خیلی چیزها را

تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری

در امتداد جاده ی خدمتگزاری

در گوشه ای از مرزها در جای دوری

در راه های ابری و صعب العبوری

مردی که عشق مردمش در سینه اش بود

شوق شهادت حسرت دیرینه اش بود

مردی که میفهمید درد کشورش را

آورد بین روستاها دفترش را

مردی از اقلیم بلند روشنایی

شد نسخه ی اصلی تکرار رجایی

یادآور تصویر لبخند بهشتی

از هر نظر مظلوم مانند بهشتی

این مرد در آن روز با همسنگرانش

پرواز کرد و رفت سوی آسمانش

آهسته پر زد سوی میقاتش نیامد

 این دفعه ابراهیم از آتش نیامد

اینَک من و این چشم ها که اشک ریز است

بر شانه تابوت رئیسی عزیز است

درد و دریغ آن روح افلاکی نیامد

آن مرد با عمامه ی خاکی نیامد

برخیز ای آیینه با تو کار داریم

ما به دویدن های تو اقرار داریم

رفتی و بعد از سالها آرام خفتی

چیزی به ما از خستگی هایت نگفتی

رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم

امروز حتما هست اینجا حاج قاسم

مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد

مردم رئیسی خستگی را با خودش برد

تاریخ خواهد گفت از راهش مرامش

قبل از خیابان ها دل ما شد به نامش

تاریخ امروز است فردا مینویسند

این جمعیت تاریخ ما را مینویسند

این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است

یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است

 او یادمان داده است که هر لحظه دیر است

خدمت بدون میز هم امکان پذیر است

تاریخ بنویسد که ما را آزمودند

جلادها از رفتنش خوشحال بودند

تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است

این صحنه فرق بین جلاد و شهید است

آری ادامه دارد آن راهی که رفتش

راه رئیسی راه سال شصت و هفتش

تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم

پایان کار او شهادت نیست مردم

ای سید ما مرشد ما رهبر ما

ای تکیه گاه مطمئن کشور ما

دلگرمی مایی تو مثل آفتابی

ای که سر خُم می این انقلابی

این جمعیت با شوق دیدارت رسیده

آقا بیا که از سفر یارت رسیده

خورشید اگر باشی چنان ماهند اینها

آقا بیا که خسته ی راهند اینها

هرکس وفا کرده است با تو روسفید است

آنکه فدای امر تو گردد شهید است

آری حیات ما ممات ما حماسیست

لبخندها و اشک هامان هم سیاسیست

از جان گذشتن ادعا نه پیشه ی ماست

یا لیتنا کنا معک اندیشه ی ماست

بیزار از مرگ به ناکامیست این جان

قربان جمهوری اسلامیست این جان

نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست

یا لیتنا کنا معک تا قبر با ماست

ای عشق ای آیینه ای دلدار زینب

یا لیتنا کنا معک سالار زینب

آیینه چل منزل کنار سنگ بودی

ای سر فراز نیزه هم در جنگ بودی

ما بی قرار داغ مظلومی غریبیم

گریه کنان روضه ی ابن الشبیبیم

یابن الشبیب امید آخر را بریدند

بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند

یابن الشبیب این داغ داغی بی نظیر است

جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است

 یابن الشبیب آیینه را آخر شکستند

دستان اهل بیت را تا شام بستند

شعر: محمد رسولی

 

▪️» جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: عضویت
▪️» جدیدترین اشعار در تلگرام: عضویت

جدیدترین اشعار درباره ی شهادت
شهید جمهور؛ سید ابراهیم رئیسی و
تیم همراه, از تمام شاعران کشور
مشاهده ی تمام اشعار؛ کلیک کنید
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید

Mohjat.Net
.

متن کامل