رو سرت ریختن یک لشکرو * کربلایی نریمان پناهی

بازدید: 1795 بازدید

رو سرت ریختن یک لشکرو سوزوندن قلب پیغمبرو

با پا برگردوندن پیکرو وای حسین

نیزه با بغض حیدر زدن با تیر و سنگ و خنجر زدن

گریه میکردن بیشتر زدن وای حسین

چقدر نامرد ریخته رو سرت

تو شلوغی گودال گم شد پیکرت

چقدر شمشیر چقدر خنجر

چقدر تیر و نیزه روی یک پیکر

ای حسین جانم

****

دیدی چشمای گریونمو زخماتو دادی نشونمو

روی تل گرفتی جونمو وای حسین

دیدم افتادی از صدر زینب دیدم میلرزه عرش برین

میکوبی پا رو خاک زمین وای حسین

از عطش رفتی چند دفعه از حال

زیر و رو شد بدنت ته این گودال

از خدا دیگه مرگمو میخوام

پا رو صورتت گذاشتن جلوی چشمام

ای حسین جانم

****

نصف روز بی چارم کردن و دزدیدن زندگی منو

عبا عمامه پیراهنو وای حسین

بردن از گوشا گوشواره رو آواره کردن یک مادرو

غارت کردن تا گهواره رو وای حسین

بی کفن موندی تن صد پاره

دنبال سر رو نی شدم آواره

طعنه و دشنام دلمو آزرد

دشمنت خواهرتو به اسارت برد

ای حسین جانم

 

رو سرت ریختن یک لشکرو سوزوندن قلب پیغمبرو

.
.

متن مداحی جدید از سایت مهجه

 

شب عاشورا محرم ۱۳۹۹ کربلایی نریمان پناهی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر