ساعتی رفته ولی هیچ خبر نیست از او * حاج محمود کریمی

بازدید: 1463 بازدید

ساعتی رفته ولی هیچ خبر نیست از او

آه کجا رفته عمو دیر کرده چه شده

چند دلشوره زده مانده نفس زیر گلو دل مادر

همه آتش همه خون نیست آبی که شود قطره اشکی

ز پلکش بچکد روی لبان پسرش کو علمش مشک چه شد

آمده بابا ز شریعه به حرم با کمری از چه خمیده چه شد

آن دلخوشی دیده بیدار علمدار به لب گفت رباب وای شدم خانه خراب

گوئیا بی اثر و بی ثمر است ناله لالایی من طفلک من طفلک دلخسته

من طفل زبان بسته من کشت مرا دیدن تو در تب و این حرم

عطش این همه گرمای جگر سوز نفس تاب ندارد و حرم آب ندارد

این صدای باران نیست وای

***

سینه کباب دیده پر اب

اب ندادند به طفل رباب

دل بی تاب اب سراب

اب ندادند به طفل رباب

حرمله با تیر و کمان امده

اصغر من کی به زبان امده

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر