سفره را جمع نکن آمده ام پشت درم [وداع با رمضان, عید فطر]

بازدید: 576 بازدید

متن شعر سفره را جمع نکن آمده ام پشت درم وداع با ماه رمضان عید فطر

سفره را جمع نکن آمده ام پشت درم

من همان بی سر و سامان شده خون جگرم

با تو مأنوس شدم خوب رفیقی هستی

چقدر حرف زدم با تو ز شب تا سحرم

دست مردم همه پر دست من اما خالیست

کاسه ام را به کجا غیر همین در ببرم

بعد از این دست تو باشد دل و چشمم یا رب

نکند باز بیفتد به گناهان نظرم

شب آخر نکند قهر کنی میمیرم

وای اگر دست نوازش نکشی روی سرم

علی آمد برکت داد به این بندگی ام

علی آمد اثری داد به اشک بصرم

هیچکس مثل علی پشت منه زار نماند

جز علی نیست کسی پشت و پناهم سپرم

مزد این سی شبه یک کرب و بلایم ببرید

چند وقتیست که من منتظر این سفرم

رمضان رفت ولی فکر محرم هستم

میخورد باز به این روضه رضوان گذرم

بیشتر از همه مادر پی اولادش هست

لطف زهرا نرسد سود ندارم ضررم

شب جانسوز وداع است بخوانم ز وداع

تشنه ای رفته به خیمه وسط اهل حرم

خواهری ناله ی اِی وای برادر دارد

دختری ناله ی اِی وای خدایا پدرم

زینب آمد به سخن بی تو چه باید بکنم

پیش من باش که در بین هزاران نفرم

 

.

مداحی نوحه خداحافظی با ماه رمضان ماه شوال + متن شعر

شعر عید سعید فطر [پایان رمضان]
خداحافظی [وداع] با ماه رمضان
مناجات با خدا | شروع ماه شوال
جدیدترین اشعار » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net | سایت مهجه
.

مطالعه بیشتر