لخته لخته روی لبام پاره پاره جگرمه * سید مجید بنی فاطمه

لخته لخته روی لبام پاره پاره جگرمه

زخم کهنه ی خاطره هام گوشواره ی مادرمه

آی روضه خون روضه من قصه ضرب سیلیه

آی گریه کن گریه من گریه به روی نیلیه وای

منم کسی که تو کوچه دید منم کسی که تو کوچه مرد

منم کسی که با درد سر مادر و تا خونه برد

****

خاک چادر مادر من بار قصه ی رو دلمه

دیدن روی قاتل اون عمریه حالا قاتلمه

جونم به لب اومده و دیگه سر اومد صبر من

باید مث فاطمه شم خاکی بمونه قبر من وای

یه عمر شده که میسوزم و یه عمر شده که میسازم و

خدا خوبه خواهرم نیاد تشییع جنازم و

****

یا حسین غمت برا ی من بچه های من برای تو

میسپرم به تو پسرام و جای من بشن فدای تو

این آخری از غم تو جاری شده اشک حسن

این کفن آخریه موندی برادر بی کفن وای

تویی بدون کفن حسین سه روز میمونی رو خاک دشت

یه روز جگر من و یه روز سر تو میون دشت

.
.

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر