مرا که گدای تو بودم زمانی * محمدحسین پویانفر

بازدید: 391 بازدید

مرا که گدای تو بودم زمانی

ز چشمانت انداخت این بد دهانی

تو بودی ولی بنده خویش بودم

تو را خواندم اما دلی نه زبانی

منه بی سر و پا چه ها که نکردم

تو میدانی اما چه می شد ندانی

کجا رفت آن گریه های مناجات

کجا رفت حالم کجایی جوانی

چرا دل بریدم ز دنیای باقی

چرا دل نکندم ز دنیای فانی

جز این میکده جای دیگر ندارم

چه خاکی کنم بر سرم گر برانی

من و دوری از روضه ها وای بر من

تمام است کارم عجب امتحانی

سرم گرم ایوان طلای نجف شد

که انداخته بر سرم سایبانی

سگ حیدرم من بده استخوانی

برای علی فاطمه سوخت افتاد

توان بر علی داد با ناتوانی

خجالت کشید از زن و بچه مولا

همه غرق حیرت زنش قد کمانی

چنان زد به در میخ محکم فرو رفت

امان از دره خانه لعنت به ثانی

 

.
شب ۵ ماه رمضان ۱۴۰۰ محمد حسین پویانفر
مناجات با خدا
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی  » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر