مگه قرار نبود قرار هم باشیم * کربلایی نریمان پناهی

بازدید: 2868 بازدید

مگه قرار نبود قرار هم باشیم

تا آخرین نفس کنار هم باشیم

مگه قرار نبود که روزا تیره شه

نماز نشسته و وضو جبیره شه

تورو میکشه زخمهای پرت

تورو میکشه حال مظطرت

تورو میکشه هق هقه حسن

تورو میکشه اشک دخترت

بازم نمیگی چی شد تو اون کوچه

بازم نمیگی آخه چرا رو میگیری

بازم نمیگی چی اومد به روز چشمات

که بچهاتو باهم تشتباه میگیری

من و میکشه یادگاریات

من و میکشه بی قراریات

من و میکشه این روزای سرد

من و میکشه گریه زاریات

****

پرستوی منی از این قفس نرو

بدون تو علی میمیره پس نرو

دوباره این دلم بهونه گیر شده

گل جوون من دو ماه پیر شده

من و میکشه یادگاریات

من و میکشه بی قراریات

من و میکشه این روزای سرد

من و میکشه گریه زاریات

بمونی زندگی من ادامه داره

نباشی بی تو خونمون صفا نداره

بلایی که سرم اوردن این نامردا

خدا دیگه برای هیچ کسی نیاره

قرار رو دلم بمون داغ تو

میگیره جونم و غم فراق تو

حالا که رفتنی شدی …..

قرار بعدیمون کنار قتلگاه

من و میکشه جسم بی کفن

تو رو میکشه داغ پیروهن

من و میکشه ذبح از قفا

تو رو میکشه دست و پا زدن

میپرسم حالت و از اسما  میگه روزا

میری و تا غروب دم تنور میمونی

شنیدم اشک زینب و در میاری

تا روضه تنور خولی و میخونی

 

دانلود فایل صوتی از اینجا

 

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.

وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com

مهجه |  www.Mohjat.net

@mohjat_net