میدونستم دم رفتن که دیگه * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 1429 بازدید

میدونستم دم رفتن که دیگه بر نمیگردی

چه حالی داشتم اون وقت که من و داداش صدا کردی

علم افتاده رو خاک و پیچیده تو حرم فریاد

رسیدم تا کنار تو همه دیدن حسین افتاد

عجب چشمی عجب تیری

جلو چشمات پر از خون

عجب دستی عجب فرقی دو تا دستات تو میدونه

عجب مشکی علی اصغر دیگه زنده نمی مونه

*****

عمود خیمه رو عبای دیگه بعد از تو انداختم

قدش انقدر نبود داداش ابالفضلی که میشناختم

با گریه میکشم داداش من از چشمای تو تیر و

نیدم مادرم اومد دیدی جای کبودی رو

کجاست اون قامت رعنا خجال اره ابت کرد

تو رو شرمنده از روی سیکنه و ربابت کرد

نگو عباس که مشک تو جلو زینب خرابت کرد

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر