میسوزی جلو چشام مثل آتیش * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 716 بازدید

میسوزی جلو چشام مثل آتیش تنت

از بس تب داری علی کم کم اب میشه تنت

داغ لبای خشکت ببین چه پیرم کرده

عموت بهم قول داده که دست پر برگرده

عزیز دلم یه کم بخواب میلرزه دلم یه کم بخواب

****

شرمندم اخه شد اروم شه نفس تو

زخمی شد بال و پرت دستام شد قفس تو

قرار گذاشتیم با هم عصای دستم باشی

مرهم رو زخمای دل شکستم باشی

گل ناز من سوزوندنت گناهت چی بود که کشتنت

****

داستان عجیبیه شیش ماه و اخه چیه

دردام و به کی بگم تقدیرم غریبیه

دستم و سفت گرفتی با دستای نحیفت

قلبم و از جا کنده این نفس ضعیفت

با اشکات من و عذاب نده تلظی نکن حالم بده

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر