نگاه مبهمی امشب به آسمان داری * حاج محمود کریمی

بازدید: 963 بازدید

نگاه مبهمی امشب به آسمان داری

خدا بخیر کند نیتی نهان داری

چه دیده ای که شدی سیر از منو بابا

که قصد شعله کشیدن به باغمان داری

حسین این طرف و آن طرف حسن انگار

خدا نکرده سر ترک این و آن داری

بس است دسته دستاس هم پر از خون شد

اگر غلط نکنم قصد پخت نان داری

هزار شکر که دست تو لرزشی دارد

دلم خوش است عزیزم کمی تکان داری

نه زخم بسترت این روز ها رهایت کرد

نه از حرارت و از سرفه ها توان داری

نوازشم مکن از طرز شانه ات پیداست

میان سینه خود درد بی امان داری

که چند دنده فقط سالم است باقی نه

چقدر زخم و تَرَک روی استخوان داری

شکست دست تو را قنفذ و نفس میزد

هنوز نام علی باز بر زبان داری

مغیره میزد و میگفت خسته ام کردی

که بعد این همه ضربه هنوز جان داری

شما چهار بهشتین پس چرا سه کفن

چقدر حرف نگفته برایمان داری

وصیتت شده تا از حسین نوحه کنم

شب است و باز پرستار روضه خوان داری

نفس بده که بگویم چه گفته ای با من

غروب میشود و تو نفس زنان داری

به روی خمیه پُر شعله خاک میریزی

که چند دختر نو پا در آن میان داری

گرفت و گفت سرش را به آستین طفلی

برای موی سرم معجر عمه جان داری

دو دست دخترکی روی گوش ها میگفت

تو هم به روی سرت زخم خیزران داری

تو دست بر سر او میکشی و میگویی

چقدر لخته خون بین گیسوان داری

رباب در بغلت ضجه میزند بی بی

به نیزه دار بگو طفل بی زبان داری

شاعر: حسن لطفی

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com

سایت مهجه |  www.Mohjat.net

@Mohjat_net
#Mohjat

مطالعه بیشتر