هر زمان سختی هر مرحله بی حد میشد * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 916 بازدید

هر زمان سختی هر مرحله بی حد میشد

فاطمه مادر دلسوز محمد میشد

گاه با تیغ زبان یک تنه حیدر بود و

گاه در خواندن خطبه خوده احمد میشد

برساند به نبی یا به علی یا زهرا

حامل وحی در این بیت مردد میشد

چه یتیم و چه اسیر و چه فقیر و مسکین

بهره مند از کرمش هر که می آمد میشد

چادر فاطمه از گبر مسلمان میساخت

لااُبالی دره این خانه مقید میشد

پشت این در ملک الموت سه بار اذن گرفت

آتش و دود به اذن چه کسی رد میشد

چه گذشته است مگر در پس این در که علی

حرف در میشد اگر حال دلش بد میشد

پاره جان نبی داشت به همراه پسر

روزی از کوچه شهر پدرش رد میشد

ناگهان شیشه عمر پسر افتاد و شکست

وسط کوچه همان شد که نباید میشد

مانده ام دشمنش آخر چه گره داشت مگر

وا نمیشد اگر این گونه نمیزد میشد

کاش می آمد و با کندن بنیان ستم

بانی ساختن مرقد و گنبد میشد

شاعر: داوود رحیمی

***

گر یک نظر به سوی منه بی نوا کنند

دستم گرفته پادشه ماسوا کنند

انگشتری که مُلک سلیمان بهای اوست

اینان به سائلی به خجالت عطا کنند

***

غم بود که بازیچه تقدیرم کرد

با سختی خاطرات درگیرم کرد

گفتند چه زود پیر گشتم گفتم

با فاطمه آن بی ادبی پیرم کرد

 

.

شب ۳ فاطمیه اول ۹۹ حاج امیر کرمانشاهی

.

متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.

کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.

استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjatt.blog.ir
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر