هم هستی عموی من و هم پیر مرادم * کربلایی جواد مقدم

بازدید: 523 بازدید

هم هستی عموی من و هم پیر مرادم

بی طاقتم و منتظر از جهادم

چشمام و ببین شوق شهادت تو نگامه

کافی همین خون حسن توی رگامه

بذا بشه ازاد از قفس پرم

بذا بشه قربونی تو سرم

رفته علی اکبر من چرا نرم

عمو ببین اشک التماسم و

مگه دیگه چاره مونده واسم و

جوون تو رفته مونده قاسم و

عمو حسین ای جانم عمو حسین

****

رهرو برای چی باید از جاده بترسه

دنیا باید از این حسنی زاده بترسه

از روزی که بابام حسنم شیر جمل شد

رویای شهادت برام احلی من عسل شد

شهادت تضمین سعادتم

نفس نفس تو فکر شهادتم

تو موج خون بیا به عیادتم

دارم میرم میخوام محشری کنم

تو کربلات کار خیبری کنم

با کافرا رزم حیدری کنم

عمو حسین ای جانم عمو حسین

****

الغوث عمو جونم بیا خون شد دل قاسم

افتاده تو دستای عدو کاکل قاسم

لب تشنه ام و جام عسل رو میچشم من

کاشکی تو ببینی رو خاکا پا میکشم من

من گلم و تا گلچینم اومده

تا سم اسب روی سینم اومده

بابا حسن به بالینم اومده

دیگه از این دنیا نا امیدم و

بیا ببین که نفس بریدم و

زیر سم مرکب قد کشیدم و

عمو حسین ای جانم عمو حسین

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر