پنجاه ساله که گریونی * محمدحسین حدادیان

بازدید: 1242 بازدید

پنجاه ساله که گریونی یاد شام غریبونی

داری تو چه دل خونی وای

زین اسب زهرآلود تو رو از پا میندازه

روضه میخونی یاد مقتل و نعل تازه

آخرین یادگار خیمه داره میره پیش رقیه

غریب آقام

****

نه گنبد و حرم داری نه بیرق و علم داری

یک کربلا تو غم داری وای

شهادتت هر ساله غربت بی حد داره

حاجیا رفتن مکه مدینه بی زُواره

برای تو کرده وصیت تو مِناشه ذکر مصیبت

غریب آقام

****

دیدی غروب آخر رو دیدی قاتلو خنجر رو

دیدی رگای حنجر رو وای

مثل امام سجاد روی لبت الشامه

دیدی پذیراییشون با سنگای از بامه

روی دستات رد طنابه غم تو مجلس شرابه

غریب آقام

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر