چه غروب غم انگیزی روی نیزه اشک میریزی * حاج رضا هلالی

بازدید: 1424 بازدید

چه غروب غم انگیزی روی نیزه اشک میریزی

بچه ها رو تنت افتادن شبیه برگای پاییزی

فریاد زدن تا که رو سینه نشست داد زدن

نگو برو بر میگردونه چرا تن تو رو

پرپر زدی نفس آخرو بی سر زدی

چه غروب غم انگیزی نداره زخم دلم مرحم

روم نمشیه که بگم داداش

بسته دستامو یه نا محرم

خیمت حسین سوخته با موی رقیت حسین

هی اومدن منو قربه الی اللهی زدن

با کعب نی میبرن ناموستو بزم می

چه غروب غم انگیزی میدونی تو بدترین حالم

بین تیر و نیزه و شمشیر دنبال تنت تو گودالم

با قلب خون دیدم انگشتو برید ساربون

انگشترت بود تو دستش سیلی زد به دخترت

غوغا شده روی حرمله به روم وا شده

دانلود فایل صوتی از اینجا

.
.

شب پنجم محرم ۱۳۹۹ حاج رضا هلالی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.