کی از رو مرکب با سر افتاد * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 901 بازدید

کی از رو مرکب با سر افتاد

پشت در انگار مادر افتاد

وا شده باز کوچه کینه

کربلا شد مثه مدینه

این بار با میخ نعل تازه

باز داره میشکنه یه سینه بازم مدینه

به جای چهل نفر یه لشکر

رد شدن از روی یه پیکر

حسین با دیدنش میفته به یاد مادر

جای غلاف و جای تازیونه

سنگا گذاشتن به تنش نشونه

چی اومده سرش خدا میدونه

سخته برا من نمیدونم

قد کشیدی یا من کمونم

کاش بمیره عمو برا تو

این نیزه ها چه کرده با تو

برای من سخته ببینم

که میکشی رو خاک پاهاتو

سرت روی شونمه اما

کشیده میشه پات رو خاکا

حالا دیگه شدی بلندتر

بلندتر از قد سقا

شبیه بابات شدی نیزه بارون

تیرا نمیان از تن تو بیرون

خودت بگو چیکار کنم عموجون

 

 

.
.

شب ششم محرم ۱۳۹۹ حاج امیر کرمانشاهی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر