گیرم اینان به خیمه ماندند و * حاج محمود کریمی

بازدید: 416 بازدید

گیرم اینان به خیمه ماندند و سر به مقتل فرود آری تو

من خجالت کشم، ولی فردا بهر مادر جواب داری تو

این چه رسمی است رسم دلداری در دل کودکان تنزیلت

ترسم این است اگر روم گویند خوب دایی گرفت تحویلت

دوش وفتی که قاسمت شد شاد کودکم دامنم گرفت از درد

گفت پس ما به خنده گفتم او بر شما هم نگاه خواهد کرد

تو چگونه دلت رضا گردد که فقط جا به خیمه گاه کنند

سر اکبر به روی نیزه رود بچه هایم فقط نگاه کنند

هر که بر روی خاک می افتاد تا که دیدند در حرم غوغاست

پشت خیمه به گریه می گفتند نوبتی هم که هست نوبت ماست

زندگی ام تمام زندگی ام بسته بر رفتن است و ماندن توست

بچه هایم اگر که دق کردند خونشان هر دو تا به گردن توست

هر یکی وعده ای به دل داده وعده انتقام از اعداء

آن یک گفت مسجد کوفه این یکی گفت مادرم زهرا

شیرخواره شهید گردد و این دل شیران من شود پاره

در بر چشم هایشان ببرند معجر و گوشوار و گهواره

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر