یه روز یه باغبون بود که خیلی مهربون بود
یه باغی داشت که عشق زمین و آسمون بود
یه روز یه عده گلچین گل خونَشو سوزوندن
میون اون همه گل سه چار تا غنچه موندن
تو غنچه ها یه لاله یه غنچه بود سه ساله
همیشه غرق شبنم همیشه غرق ناله
یه عده میرسیدن دنبالش می دویدن
الهی بمیرم اون و رو خارا می کشیدن
یه شب توی خرابه خواب بود و خواب گل دید
صدای ناله اون به آسمونا رسید
یه وقت تو گریه هاش دید دره خرابه وا شد
سر گل و آوردن خرابه کربلا شد
سر رو گذاشت رو زانوش زبون به شکوه وا کرد
عزیز من گل من کی سرت و جدا کرد
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.