وقتی یه نگاه ساده سختته با این کسالت * سید مهدی حسینی

از پای نیزه لالایی میگم شاید بخوابه از روی نیزه چشماش هنوزم دنبال آبه هر بار خودم رو میزنم تو خواب میاد…

ای مفرح ذات ای ممد حیات ای حسین عزیز ای طریق نجات ای تمنای سائل حسین ربنا و الرحمنا بالحسین السلام ای…

مباد آنکه عبای تو یک کنار بیفتد میان راه تن تو بی اختیار بیفتد تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند که…

هم حرف آتیشه هم صحبت از میخه یه رد خون روی صفحه ی تاریخه لَطَمَ خَدُها یعنی سیلی به روی مادرم نشست…

مادر شدم به تو شبیه شبیه تو پای هر دو چشمم شده مثه ضریح دیدم رُخت رو تو دِیر راهب با مادر…

تو روضه ها دستامو تکون میدم تا که بهت عشقم رو نشون بدم به مادرت بگو اجازه بده که فقط یه بار…

اندازه زلف سر آتش گرفته گیسوت خاکستر ندارد احتمالا بال زمینگیرم به زیر دست و پا رفت یعنی کبوتر پر ندارد احتمالا…

نماز ظهرو پشت تو با یه دل شکسته خوندم نماز مغربو تو قتلگاه دیگه نشسته خوندم از تو یه پیراهن کهنه یعنی…

تا روی خاک پا کشیدی برادر تنهایی منو دیدی برادر با این خجالتی که تو چشاته داری خجالتم میدی برادر دارم تمنا…

ذکر همه دانه های تسبیحم علی ذکر تو شده کل مفاتیحم علی ای علت تابش مصابیحم علی در روز الست عهد و…