حالا که روز عاشورا نبودم * سید مهدی حسینی

میگن از منجی دنیا اثری نیست که هست میگن از حضرت مولا پسری نیست که هست میگن این شام سیاه و سحری…

چقدر گریه کردم برای غمات چقدر گریه کردی بمیرم برات نمیخوام علی جان چشات تر بشه میترسم یه لحظه بگیره صدات بالا…

شب عشقه به پای دل نشستم شب عشقه در و رو غصه بستم نمیگم که علی خدام اما کار مولاست اگه خدا…

آن دم بریدم من از حسین دل کآمد به مقتل شمر سیه دل او می دوید و من میدویدم او سوی مقتل…

سید العشاق گفتا عشق از آن من است تحت فرمان من است روز محشر روز جولان شهیدان من است تحت فرمان من…

شرحه شرحه می خوانم شرح دوری ات یارا پای دل به گل مانده چشم من شده دریا ای غریب دور از من…

یا حبیب الباکین گریه کنه سره بریدم هر نفسم آه کشیدم به یاد بابای شهیدم کهنه نمیشه غم کهنه پیرهنت غریب گیر…

شب های خرابه چقدر خاموش و سرده اون روزایی که رفته دیگه برنمیگرده اون روزایی که جونی توی بالم و پرم بود…

چشم انتظار میهمان زد زیر گریه بغضش شکست و ناگهان زد زیر گریه دیگر توان ایستادن هم ندارد طفلک نشست و بی…

بی تو خشکم با تو دریا بی تو هیچم با تو آقا آقا میشه ضامنم بشی مگه من از آهو کمترم میدونم…