چه تقدیری از این بهتر * حاج حسین سیب سرخی

خیلی آرومه قلب پر درد بی بی معصومه بی کس و تنهاست خیلی مظلومه تموم کارش دیگه معلومه خیلی آرومه چشماش خیره…

سربندش رو بستم شد راهی جبهه از زیر قرآن رد شد دست من رو بوسید آروم آروم قلبم غرق بغضی بی حد…

ای کودک دردی کشم راحت بخواب وای تیر از گلویت میکشم راحت بخواب وای قلب پریشون منو در بین این لشکر شکست…

دوباره دین به خطر افتاد دوباره فاطمه رفت منبر اونا که حیدرو میشناختن میگن دوباره اومد حیدر با جنم با وقار زینب…

بدون اذن علی ابر نمی بارد بدون اذن علی نفس نمی آید بدون اذن علی برگ نمی ریزد بدون اذن علی دانه…

کربلای چندمه که میام و برمیگردم کربلای چندمه که خودمو فدات نکردم این چندمین کربلامه که غرق غم رسیدم شیش گوشه رو…

به نام نامی شیر جمل به نام حسن قیام کرده شجاعت به احترام حسن رسیده پرتو نوری ز اوج بام حسن کشیده…

مثل من هیچکس در این عالم وسط شعله‌ ها امام نشد در شروع امامتش چون من این قدر دورش ازدحام نشد لشکری…

الشام الشام الشام شده بدتر از کربلا الشام الشام الشام بَدَلَ الدُمُوعِ دَما عمه جان کاش بودم جای تو سنگ میخوردم عمه…

ابر هی در صورت مهتاب بازی میکند باد دارد توی زلفت تاب بازی میکند عمه گفته قحطی آب است تا پایان راه…