میسوزه دلای عاشقونه با تو سید مجید بنی فاطمه + متن شعر

متن شعر

میسوزه دلای عاشقونه با تو

کسی پا به پا نیست توی خونه با تو

غریبه تو غربت چرا میکشی آه

رسیدی چقدر زود تو به آخر راه

کیه داره میاد آقا بالاسرت

که خمیده خمیده دست به دیوار داره میاد

مادری که تو دلش غصه داره خیلی زیاد

داره میسوزه واسه خشکی لبهای جواد

وای تو تنِ خستش نمونده نایی

وای داره دل تو نگفته هایی

وای زائر خسته ی امام رضایی

****

یه نفسم حتی دلخوشی ندیدی

کسی نمیدونه که تو چی کشیدی

الهی بمیرم کسی رو نداری

تو خونتم آقا تو بی کس و کاری

میسوزه از عطش همه جگرت

پا کشیدی رو زمین کسی نبود دور و برت

نفس آخرو بود کاشکی کنارت پدرت

توی جوونی ببین چی اومد آقا به سرت

وای لخته ی خون روی لباته آقا

وای داغ پدر تو نگاته آقا

وای غصه و غم توی صداته آقا

****

تو رو تک و تنها آخه کجا بردن

بدنِ امامو روی بام آوردن

دوباره شکوندن دل مادرت رو

رو خاکا کشیدن چرا بدنت رو

سایبون تن تو دو روز و سه شب

بال کبوترا شد ولی بگم از کربلا

یه خواهری میبینه که آتیشه تو خیمه ها

سرِ برادرشو توی نگاش رو نیزه ها

وای که ناله ی فاطمه پیچیده

وای دنیا شهیدی مثه تو ندیده

وای بوی محرم حسین رسیده

.

سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

متن کامل