کی باورش میشه روی حریم یاس » حنیف طاهری ۱۴۰۲ + متن شعر

میترسم از شلوغیا اینجا کجا و ما کجا نگو آوردیم کربلا رُدَنا الی حرم جَدِنا نذار که بشیم سرگردون بیا و مارو…

همین خوبه آقا جون دل از عشقت بی قراره نگاهت من و تنها نمیذاره منم اونی که چند سال سر سفرت ریزه…

به سیاه چال زندان چه خوش است شور و حالم که گذشته با تو یارب شب و روز و ماه و سالم…

سلام ای نگارم سلام ای قرارم بجز تو تو دنیا کسی رو ندارم غلام غلامان تو و حیدرم همین افتخارم که تویی…

کیستی تو بهشت بابایی سوره قدر و نور و طوبایی ما همه ذره و تو خورشیدی ما همه قطره و تو دریایی…

به هر عشقی جز عشق تو گفتم نه حسین ای شهزاده و حسین ای شه به قول بلبلا چه چه به قول…

ای آقا ازت ممنونم که عذابم نکردی جوابم رو دادی جوابم نکردی خراب کردم اما خرابم نکردی ای آقا میدونم که تو…

تو سلطان سلاطینی تویی که جان و جانانی خلاصه میشود آقا در عشق تو مسلمانی عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی…

آروم آروم اشکام میریزه الهی که زینب فدا شه تو غریب و تنها بمونی مگه خواهرت مرده باشه وای داداش خوبم بزا…

غوغای آب و آتشه باید علی رها بشه زهرا میون معرکه دست از علی نمیکشه پشت در خوندی بی صدا خطبه مَثَلُ…