دشمناتم دوست دارن چقدر جالبه » امیر کرمانشاهی ۱۴۰۲ + متن شعر

شبای فاطمیه غرق عزا دنیاست نوحه خون زینب ِ و سینه زنم مولاست منی که نوکرم و حسین ِ اربابم این ِ…

محرم اومده خوابم یا بیدارم باید پیراهن مشکیمو بردارم ازت ممنونم اینکه مهلتم دادی ازت ممنونم و خیلی دوسِت دارم دوسِت دارم…

رب زدنی محبة الحسین رب زدنی مودة الحسین رب زدنی زیارة الحسین کمه ما رو قبول کن کم ما رو زیاد کن…

کویرم تو کرم کن و ببار حقیرم ولی تو به روم نیار بگردون صدقه دور سرت توی دست من بذار با چشای…

غرورم له شده مثه بدنت همه چی رو بردن با پیروهنت سرم و شکستن مثه سر تو همونطوری که تو رو زدنت…

هر چند کهنه پیروهنی داشتی چه شد گر بود پیروهن کفنی داشتی چه شد ای یوسف عزیز چه کردند گرگ ها آخر…

چادری که نورش نور کائناته چادری که هر نخش برا گذر از صراطه چادر فاطمه پناه علی بود چادر فاطمه سرا پا…

به میدون عازمه این نوجوون ابن الحسن قاسمه غیرت مثه عباس و صولت مثه عباسه تو معرکه میگرده هیبت مثه عباسه میزنه…

ای که خنده از تو دوره گریه تو عین نوره پیرهن پاره جدت پرچم روز ظهوره گریه کن تویی روضه خون فاطمه…

اگه میشه بریم خولی تو این صحرا برای سرت اومده اگه میشه بریم ساربونم برای انگشترت اومده اگه میشه بریم حرمله دنبال…