تو پناه هر گرفتار و بدهکار بودی ” وحید شکری ” شعر کامل

تو پناه هر گرفتار و بدهکار بودی

تو طبیب دل بی قرار و بیمار بودی

دردامو میگم من امشب به خودت چون آقا

از همون بچگی خیلی راز نگهدار بودی

محرم اسرارم گیره توئه کارم

غیر ام البنینو خودت آخه مگه کیو دارم

منم زمین خوردم خیلی بد آوردم

تو دیگه به روم نیار خودم میدونم آبرو بردم

تنهای تنهای تنهام امام حسین تنهام

آقام ای آقام ای آقام من بغل میخوام

****

خستم از زندگی از عالم و از هر آدم

داره عمر من تموم میشه آقا جون کندم

جوونم غرور دارم دنیا نفهمید من رو

غرورت شکسته میفهمی که من چی میگم

عزیزترین یارم مشتاق دیدارم

اگه جونمم بدم بهت هنوز خیلی بدهکارم

من نمیخوام درمون دنیائه یا زندون

اگه مرگ حقه به من حقمو برگردون

تاریک و تاره این روزام امام حسین تنهام

آقام ای آقام ای آقام من بغل میخوام

▪️» جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: عضویت
▪️» جدیدترین اشعار در تلگرام: عضویت

کربلایی وحید شکری
هفتگی ۱۱ اردیبهشت سال ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید

Mohjat.Net
.

متن کامل