شعر جدید ” آن شب که ابر و بارش باران بود ” شهید جمهور

ابر مرد شجاع سردار دلا قهرمان کشورم حاج قاسم ما غیرت یعنی تو با اصلت یعنی تو حتی عکست شده بود کابوس…

بی سایبون تو آفتاب بی چتر زیر بارون ابری تر از بهارو شرجی تر از تابستون هرجا میرم باهاتم دلتنگ کوچه هاتم…

ای به قلب من حاکم مقتدای حاج قاسم السلامُ علیکَ یا قمر بنی هاشم ای ماه قبیله دلگرمی عقیله دستم به تو…

جان خود را فدای جانان کرد پهلوان مرد آسمانی ما رستم دیگری به میدان زد از دل شاهنامه خوانی ما او خودش…

آری همین امروز و فردا باز میگردیم ما اهل آن جاییم از اینجا باز میگردیم با پای خود سر در نیاوردیم از…

گرچه رفتی با شهادت می آیی ای روح عزت با مهدی و جانِ امت روز رجعت می آید مهدیِ امت از راه…

مرو ای دوست مرو ای دوست مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو به گل روی تو…

وقتی توی شناسنامم اسمتو میبینم پرچمتو میچسبونم این بالا رو سینم من تو رو دوست دارم میخوام اینو همه دنبا بدونه هرکی…

تو رو حتی تو رویامم ندیدم ولی یه عمره جات خالیه پیشم ندیدمت چه احساس غریبی ندیدمو برات دلتنگ میشم فقط بگو…

از مشرق جان خورشید تو سر زد / ایران با شوق تو دل در سینه به در زد / ایران صد جان…