فراموش نمیکنی منو کربلایی حسین ستوده + متن شعر

علمت یعنی پناه حرمت یعنی بهشت باید اسم رو فقط به روی تربت نوشت تو دلآرام من تب ایام من نفس راحت…

الا نوحوا به آتش این غم الا نوحوا به داغ محرم الا یا اهل العالم الا نوحوا الا نوحوا به دستان علمدارم…

احمد زند آیا نفسی غیر علی نه بالا برود دست کسی غیر علی نه من کنت که بر حیدر کرار رسید است…

تا خداوندی خدا برجاست پرچم شاه کربلا برپاست یا حسین عاشقی میکنیم باز مثل همون قدیما نمیزاریم بگیرن امام حسینو از ما…

لالا بر آن که خواب ندارد چه فایده ماندن بر آن که تاب ندارد چه فایده گیرم تو را حسین بگیرد بغل…

عهد ما روز ازل بسته با خون حسین ما سپاه زینبیم زینبیون حسین نحن مجنون حسین راه ما نورِ نور آیاتِ ذکر…

شونه به موهام داره میزنه مادر بمیرم با همون بازو و دستای شکسته از تو نگاهش دارم اینو میخونم دیگه مادرم از…

نیزه میرفت و بر میگشت چشماش باز و بسته میشد هر کس تو مقتل می اومد اونقدر می زد خسته میشد زود…

ماه شبهای تارم عباس همه دار و ندارم عباس فدای قد و بالات مادر کن نظر حال زارم عباس لحظه آخرم ببین…

باز نور نور باز شور شور  باز پای عقل مانده در گِل غرور عقل درک عشق را میبرد به گور فهم منتظر…