وعده کردگار جبار است
خصم در دست ما گرفتار است
لشکر مرتضی به پا خیزید
وقت رزم است وقت پیکار است
درد ما درد خون مظلوم است
داغ ما داغ رفتن یار است
از وطن دور و غرق خون رفتند
مرد را این چنین سزاوار است
رفت علمدار و بیرقش برپاست
چشم او بسته است و بیدار است
گرچه ماندست استخوان به گلو
گرچه در چشم خیس ما خار است
گرچه در کوچه های شهر امروز
همه جا روضه علمدار است
این خروش سپاه عاشوراست
آذرخش قیام کرار است
خون این مرد تا ابد جاریست
فتح قدس انتقام سردار است
آی بیگانه شر خود کم کن
خیز و تابوت را فراهم کن
مرد مرد خطر سلیمانی
مرد سینه سپر سلیمانی
عزت و غیرت و سر افرازی
میشود جمع در سلیمانی
دارد از فتح قله تاریخ
میرساند خبر سلیمانی
آنکه خونش همیشه خواهد داشت
امتداد و اثر سلیمانی
بر درخت غرور یک ملت
مینشاند ثمر سلیمانی
راه او مثل نام او باقیست
رفته امروز اگر سلیمانی
یک نفر رفته است و بعد از این
میشود هر نفر سلیمانی
آری آن روز باز خواهد گشت
با طلوع سحر سلیمانی
تا رسیدی به محضر ارباب
نام ما را ببر سلیمانی
ای پریشان کربلا سردار
روضه داریم پس بیا سردار
اضطرابی به جان ما افتاد
تا علمدار بی هوا افتاد
عکس انگشتر تو را دیدیم
دل به گودال کربلا افتاد
مثل سقای سر به زیر حسین
دستت از پیکرت جدا افتاد
آه از حال و روز آقایی
که تنش زیر دست و پا افتاد
رفت انگشت مثل انگشتر
ناله در عرش کبریا افتاد
چشم ارباب بسته شد انگاه
چشم لشکر به خیمه ها افتاد
دیده بی حیای نا محرم
سوی ناموس مصطفی افتاد
در شلوغی غارت گودال
سر آقای ما کجا افتاد
چند عضو از تن عزیز خدا
شاید از بین بوریا افتاد
من بمیرم معذبش کردند
چقدر نا مرتبش کردند
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat