محبت در دلم چون آب جوشید
ز نور روشن مهتاب نوشید
سحر گاهان چو شبنم از سر شوق
صبوری کرد تا دیدار خورشید
من از دنیای عشق و شور مستی
چنین افتاده ام در دام هستی
به بند خود گرفتار و اسیرم
رهایم کن رها از خود پرستی
ای رها ای رها به دریاهای محنت بِجو راز محبت
اگر داری امید ساحل ای دوست
مشو از زورق دل غافل ای دوست
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat