متن شعر
هنوز تابد به نی روی درخشان تو
هنوز دل میبرد صدای قرآن تو
هنوز خون جوشد از جراحت پیکرت
هنوز مانده زمین پیکر عریان تو
هنوز مُلک خداست صحن عزا خانه ات
هنوز عالم بود سر به گریبان تو
هنوز خون دلت می چکد از چشم ما
هنوز گرید فرات بر لب عطشان تو
هنوز روی تنت زخم سُم اسبها
هنوز بر قلب ماست زخم فراوان تو
هنوز باشد سرت میان تشت طلا
هنوز باشد سخن از لب و دندان تو
هنوز داری به لب ناله هل من معین
هنوز در کربلاست فاطمه مهمان تو
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.