دانلود بستهی متن اشعار ماه رمضان ۱۴۰۳ همه مداحان تمام مداحان شامل حاج منصور ارضی حاج محمدرضا بذری سید مجید بنی فاطمه محمدحسین حدادیان سید مهدی حسینی حاج مهدی سلحشور کربلایی وحید شکری حاج محمدرضا طاهری کربلایی حسین طاهری حاج محمود کریمی حاج مهدی رسولی سید رضا نریمانی کربلایی حنیف طاهری سید محمدرضا نوشه ور محمدحسین پویانفر کربلایی سجاد محمدی کربلایی نریمان پناهی کربلایی پیام کیانی حاج امیر کرمانشاهی کربلایی حسن عطایی کربلایی حسین ستوده حاج حسین سیب سرخی همراه دانلود فایلهای صوتی به صورت یکجا در قالب فایل زیپ. مجموعهای بی نظیر از شعر و سبکهای اجرا شده. تایپ و انتشار اختصاصی از فروشگاه اینترنتی مهجه
کتاب مداحی دانلود کنید
- شامل ۵۷۷ قطعه متن و صوت مداحی
- + اشعار ولادت امام حسن مجتبی
- دستهبندیِ منظم و تفکیک شده
- مناجات روضه زمینه واحد شور
- از بیست و دو [۲۲] مداح کشور
- اشعار در قالب فایل وُرد [WORD]
- قابل ویرایش؛ تغییر فونت و اندازه
- قابل اجرا در موبایل و کامپیوتر
- قابل چاپ روی کاغذ
- بستهی صوتی یکجا با فرمت MP3
برای دانلود روی دکمهی افزودن به سبد خرید کلیک کنید. مشاهدهی آموزش تصویری خرید و دانلود محصولات اینجا کلیک کنید.
برای اطلاع از جدیدترین تخفیفها و تازهترین محصولات در شبکههای اجتماعیِ زیر, مهجه را دنبال کنید.
eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
.
فهرست اشعار رمضان ۱۴۰۳ بنی فاطمه
چشم پیدا نکند مقصد ناپیدا را
ای سر بریده بال و پرم را نگاه کن
زينب چو ديد پيكر آن شه به روی خاك
قسم به این صدای قرآنت
گرچه همیشه رازم پیش تو برملا بود
تو را در خواب دیدم شانه کردم گیسوانت را
من آن شمعم که آتش بس که آبم کرد خاموشم
ای حیدر شهسوار وقت مدد است
خارج از درک عقول اند خدا با حیدر
ازت ممنونم که راهم دادی الهی یا رب
خسته و تنها چه غریبونه
دوش رفتم مسجد کوفه بدیدم روی منبر
من ار از غم پریشانم علی گویم علی گویم
به کجا میروی ای یوسف زهرا پسرم
حیف از این سرو رعنا حیف از این قد و بالا
از گهواره تا لحدم سنگ تو رو به سینه زدم
منم و چشم تر و این دل مضطر مانده
شلوغ بود دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود
یا حیدر یا حیدر مولانا یا حیدر
محبت ابوتراب را که جار میکشم
ابتدا علی انتها علی
عمر رفت و زندگی رفت و جوانی هم که رفت
بمونی پا به پام فکرشم نمی کردم
تیر محبت تو را منم نشانه یا علی
با التماس و حال بکا گریه میکنم
این شب قدری خودت صدام کن
چقدر خیر دیده ایم از این محبت حسین
گرفتارم گرفتارم ابالفضل
تا روی خاک پا کشیدی ابالفضل
یا حامل اللوا یا حامل اللوا
باید دلو دچار کنم به سمت تو فرار کنم
رونق زندگیم ابالفضل
کجا روم غیر خانه ی تو
رسیدی از ورای آسمان شب را سحر کردی
صباحی و صهبایی تو دریا تو سقایی
کنون که راه نداریم از حرم به حسن
فهرست اشعار رمضان ۱۴۰۳ سلحشور
رمضان آمده از ره که من انشاالله
آیینه دار ام ابیها صبور باش
قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین
خدای من یه بنده ی رو سیاه
اگه سراپا غرق گناهم
هر وقت دلت تنگ میشه برا آقا
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
ای کاش که در مقدمت ای یار بمیرم
از کار عشق این گره بسته وا نشد
سلام حضرت دریا سلام یا عباس
حسین جان ای آبروی دو عالم
آب رو خرج آبرو کردم
تو به من آبرو دادی حسین جان
من دست خالی آمدم دست منو دامان تو
عمریست تشنه کام تو هستیم و آب نیست
دیدی که تنها شدم چقدر بابا
مزن اینقدر به بابا خنده
باز رو گرداندم از تو باز رو دادی به من
دقم دادند جانم را گرفتند
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بیدار میشوی سرِ شب تا سحر چرا
از اولین فرمانده ی هوشیار این میدان
این موی سفید من این روی سیاه من
فقط یک مرد در عالم امیرالمومنین بوده
دلم حال دعا میخواست با خود ساغر آوردم
امشب ببخش ما را به احترام زینب
اصلا رقیه نه به خدا دختر خودت
رفت از کفم آب آورم ای داد و بیداد
چه احساس خوبی دارم این شبا
از عرش از میان حسینیه خدا
امید قلب خسته در این شب سیاهی
نسل رودیم زاده ی دریا
این خانواده آینه های خدایی اند
چشم پیدا نکند مقصد ناپیدا را
از هجوم تازیانه هر تنی آزرده بود
گم شده راهم چه بی اراده
پشت و پناه حرم برادرم ای دلاورم
منم آن گناهکاری که به سوی تو دوان است
عشق تو باطن دینه
محتاج بر دعایم امشب مرا دعا کن
ای تیغ نجات بخش حیدر بودی
قلب من تا حرم تو پر میزنه
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حسینیه ی تو برگ براتم دادند
زار و دامن آلوده آمدم به مهمانی
کوچه ها تاریک و سرده
ولی اللهی اسداللهی
منم و چشم تر و این دل مضطر مانده
ای وای بر یتیمی قلبش شکسته باشد
مادرم یادم داده اگه یه روز
بنده ی رو سیاه اومد بی کس و بی پناه اومد
یا غایه آمال العارفین
رود سرگردانم و سر در گریبان زیستم
آه الشام تو همین جمله خلاصه شد دردام
فلسطین تنها نیست پشتشه یه لشکر ایرانی
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
آن دل که با محبت یار آشنا نشد
از هر طرف میزدن با نیزه ها با سنگ جفا
امید قلب حسینم علی ز جا برخیز
سفره دارد جمع میگردد گدا را عفو کن
بدم مرا به پیمبر ببخش یا الله
این گونه شده مرا مقدر
ای غائب از نظرها کی میشود بیایی
فهرست اشعار رمضان ۱۴۰۳ حدادیان
آخرش حاجتمو من میگیرم امام رضا
الهی که با عشق آشنا باشم
برات اشکای چشام سر نمیاد
بسم رب العلی الاعلی
به اولین روزه ی اباعبدالله
بی حیا نعره زد سرش با من
جان را به یک اشاره مسخر کند علی
دیروز و امروز و فردا تویی تو درمون دردا
ربنا ربنا لا تزغ قلوبنا
ربنا ربنا ربنا لا تزغ قلوبنا
بعلی به اباعبدالله
مماتم صراطم سلام الله علی آب حیاتم
تقدیر بسته به امداد علی
دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم
آدم میشم قبل از اینی که به سنگ سرم بخوره
دم نبود علی که نبود عالم نبود
شمع رخ حیدر را پروانه شدم
ضیافت الله یعنی رحمت عام حسین
کرب و بلا نبر ز یادم
مثل این ضیافتی ندیدم به عالمین
مظلوم عریان مات الحسین عطشان
همه جا بروم به بهانه ی تو
یعنی الآن کی جای من
من هو الهدی و الولا و الایمان انه الحسن
آفتاب از کدوم طرف در اومده از مدینه
همه جای جنان رد پای علی
فهرست اشعار رمضان ۱۴۰۳ بذری
مژده ای تقویم ها بوی بهاران آمده
به خواب غفلت اگر مانده ام سحرها را
نشستم گوشه ای از سفره همواره رنگینت
علاج من شده گریانی و تباکی نیست
با یتیمانت مگر حکم فلا تقهر نبود
ای سفره دار مهربان ای با محبت
این نسخه را عمل کن و آویزه کن به گوش
خیال کن که پر از زخم پیکرت باشد
چشمی که آلوده شده باران ندارد
پا میکشم بر خاک آخر نا ندارم
مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید
رفت و داغ دوری اش دامان مادر را گرفت
نیزه میخواد بی نقابت ببره
ای که با آلوده ای چون من مدارا میکنی
اونی که گدایی رو خوب بلده
با نام و یاد تو امام مهربانی
لب ما و قصه زلف تو چه توهمی چه حکایتی
حمد شایسته ی ربیست که نامحدود است
پایین قتلگاه اگر شمر آب خورد
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را
چه کرد با جگر تشنگان نمیدانم
نصیحت پدرم مانده است در گوشم
بیچاره ام دل خسته ام زارم نزارم
رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب
هرچه عمرم رفت و شد مویم سپید
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
در روضه ایم و روضه ی رضوان گدای ماست
غمناکترین حادثه ی زندگی من
عبد ضعیف تاب قهر و تشر ندارد
این طرف بین عبا اکبر تو افتاده
کن نظری بنده ی آلوده ام ای خدا ای خدا
من از به قبله رو کنم به عشق روی او کنم
منم و چشم تر و این دل مضطر مانده
دیگه تموم میشه از امشب
دعا کنید دگر فرصت مدارا نیست
و علی مثل مالک فالتبک البواکی
داره بازم صدای گریه ی بارون میرسه
خدایا چنان کن سرانجام کار
این پهلو ناقص این بازو بی حس ای بابا
این پرچم رو دوشت مونده ودیعه
خوان جود و رحمتش را میزبان انداخته
یعقوب من بودم تو را داغ جوان کشت
منم آن گناهکاری که به سوی تو دوان است
بتکان سفره و رزق سحرم را برسان
خواهشا نامه ی ما را به خراسان بفرست
تا داشت باز میشد باب رفاقت ما
به به چه سفره ای به به چه سفره داری
ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی
تا حرف از کرم که میشه
حس خوبیست که امشب به زبان آمده است
فهرست اشعار رمضان ۱۴۰۳ حسینی
غروب بود که حی علی رسید به ما
به رو سیاها دادی آبروها
عشق تو را چون جارچی ها جار باید زد
به خواب غفلت اگر مانده ام سحرها را
دم افطار که میشه تشنه میشم
گرفتاریم با نفسی که دنبال هوا رفته
آخر سال نظری کن به منه بی پر و بال
برون شد از حد و اندازه عصیانی که من دارم
اگر درد عشقت نه در دل نشیند
خواهش ما گرچه گستاخانه است
روضه خون میاره اسم کربلا رو
یا مقلب القلوب من
از عمر ما دوباره بی تو گذشت سالی
ای صنما جان و تنم آرزوست
راحت بخواب مادر زهرا کفن که هست
شب و فضای حرم هرچه خواستم دارد
کهنه پیراهنتو تو بغلم میگیرم
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل صبور ولی بی قرار هم داریم
اینقده آبرو دارم چیزی ازت بخوام یا نه
مینویسم خدا به حق حسین
هیچکی یار نبود
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
ما سائل خورده ای ز نان حسنیم
دامنم آلوده شد گرچه ز دنیا دوستی
بعد از تو کام زینبت از آب تر شود
همراه بسیار است اما همدمی نیست
یک ذره التفات به چشم ترم کنید
دل و روح ما سر و جان ما
در میزنم در رو به روم وا کن
آن ممکن الوجود پر از واجب الوجود
ایوان تو برده دل شاه و گدا را
کنار بسترت خواهی نخواهی
کار زمین به ناله ی مرغ سحر کشید
فقط برا اون عرقی که توی تکیه ریختم
مست انگور و شراب و خم و پیمانه شدم
دنیا نمک نشناسه کوفه چه بی احساسه
سی سال فراق تموم شد و دوباره ما رسیدیم به هم
ساقی برسان باده به کف میخواهم
شهر الله شهر علی وجه الله وجه علی
منم تا به ابد مسلمان علی
اگر آتش به زیر پوست داری
پدرم آدم شریفی بود
تویی که شاهد هر گناهمی
اللهم اکس کل عریان حسین جان
به هر زحمتی بود موهامو شونه کردم
یا غافر الخطایا با ما چه کار داری
باید ز بس خرابیم در قبر چالمان کرد
همه جا رفتم و خوردم به در بسته حسین
من از این و از آن حذر میکنم
ندارم از تو بجز تو نه خاطری نه خیالی
نشسته ام به یاد روزهای دور کودکی
شکایت از من عنایت از او
نگاه بکن به اشک چشمام
مثل یک خرمن که بر جانش شرار افتاده است
آهسته آهسته ببندم بار خود را
مهمانسرای گریه و ماتم شده دلم
مثه مادر جوون مرده برات گریه میکنم
دارم همراه تموم کائنات گریه میکنم
یه عالمه گریه به روضه بدهکارم
یا فارج الهم آه یا کاشف الغم آه
میبارم از عشق تو جانا
آرام جان جان جهان جان پنج تن
فهرست اشعار رمضان ۱۴۰۳ طاهری
یا برده ایم بار کسان را بدون تو
خدا رو شکر که زنده ام دارم میبینم
ای حجره ات غریب ترین جای این جهان
دارم اسمت را ز بدو زندگی خود به یاد
در صدر عناوین خبرها خبر توست
غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا
طایر قدسم و بشکسته ز کین بال و پرم
دستی اگر دارم به دامان تو دارم
خدای من یه بنده ی رو سیاه
از بس غصه دارم که میشه صدتا کتابش کرد
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
توبه ام توبه نشد هرچه که همت کردم
بازم شب جمعه است زهرا تو گوداله
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
از بس گناه بر دل خود بار میکنم
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
خورشید پشت ابر نشانی به ما بده
شب شیشم با یه دنیا حاجت اومده دوباره
یک آسمان حیران تو ای ماه پاره
عمریست تشنه کام تو هستیم و آب نیست
گردنِ کج را ببین روی سیاهش را نبین
یه لحظه هم برا علی از خیمه بیرون نزدم
دستی بگشایید به امداد گداتان
آخره ساله و اومدم
دوباره میزنم از دل صدا امام رضا
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
یک سال دیگر باز از تو شرمگینم
شد بهار و فصل زندگی آمد
بهار روزگار من السلام
بهار من بیا تا که بهار آید به جان من
با غل و زنجیر دور دست و پام
سینه زنی هامو بزار کنار
عمر صدسال اگر طول کشد مختصر است
مادربزرگ کرب و بلا جان تو قسم
دل من وقت دعا روح دعا یادت نره
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
بی تاب و بی صبر و قرارم در فراقت
خوش آمدی گله ای نیست بهترم مثلا
توی این دنیا غریب و آشنا فایده نداشت
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
کل محلو دود گرفته
خیلی وقته که شب و روز آرزومند وصالم
سائلی بر لب خود ذکر خدایا دارد
کسی که پشت لبخندش غمی آکنده از آه است
ای روزه دار افطار محتاج یک دعایم
دست خدا و نفس پیمبر فقط علیست
امشب شب سقایی یعسوب دین است
گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست
بازم شب قدره و بی بی قراری
زار و دامن آلوده آمدم به مهمانی
غریب شهر کوفه امشب
شیر خدا علی یا علی
شمع رخ حیدر را پروانه شدم
مولانه حسین اگه اسممو بپرسن
کی یار سفر کرده ی ما از سفر آید
خبر رسیده که رکن پیمبر افتاده است
چنان زلفی که در باد صبا گردد رها امشب
ای خدا چیزی ندارم
به احترام مناجات نیمه شب هایش
حسین گریه نکن وقت اه و سوز تو نیست
به نام حی تعالی یا علی مددی
این چرخ به انگشت شما میگردد
چه میخوانی کجائید ای شهیدان خدایی را
منم آن گناهکاری که به سوی تو دوان است
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
رفته ز دنیا علی بنده ی والا
بیا که ثانیه ها بی تو یا نمیگذرد
گریونم پدر تا سحر منتظرت میمونم پدر
من مات و لم یعرف امام زمانه
بی قرارِ کربلا اونه که پناهی جز خودت نداره کربلا
همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت
روی نیزه ها داری میکشی منو شاه سر جدا
من زینب غم پرورم ام حبیبه
شرح باید داد اصل ماجرای غزه را
یابن الحسن ولی غیور خدا بیا
دوباره مادر و کرب و بلا شب جمعه
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن
فرصت کم است و اهل دعا را خبر کنید
باغبان باشد و گلزار بسوزد سخت است
گمانم جرم دارد هرکه شکل فاطمه باشد
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز
سفره دارد جمع میگردد گدا را عفو کن
درمانِ دردهایی و بیمار آمدیم
ما را بدون تو نبود راه چاره ای
جاریست چو باران عرق شرم به رویم
تمام عمرِ خود آزار دیدم
گم کرده ام به ظلمت شب نور ماه را
بیا که گریه کنم لحظه های آخر را
خبر رسید که عید سعید می آید
طی شد زمان دیدار علی خدانگهدار
علی بیا به برم که راهی سفرم
من اگه به خودم باشه امشبو زیر بارونم
ایهاالکریم ایهاالکریم
ولد الحسن ولد الکریم
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
صدای پای مهتابه صدای عشق اربابه
دیدن چهرت شیرینه عین عسل
فهرست اشعار رمضان ۱۴۰۳ کریمی
بر درگهت آمدم دوباره
بهار دل شده خزون
ای تمام عرش بر روی زمین
خیر با اولاد شر درگیر شد
هرکی اینجا مهمون میشه
با غل و زنجیر دور دست و پام
بر نفس خود دچارم یابن الحسن اغثنی
ای نازنین برادرم عباس یا ابالفضل
من بندگی نکردم تا بنده ام بخوانی
آیا شده در لانه بسوزند پرت را
مریم است این و یا خود زهراست
حالا که اومدی موهامو ببین
دوباره سفره ی اشک است و فیض ماه خودم
در خونت اومدم این منو این گناهم
بس که به روی شانه ام کوه گنه کشیده ام
هرکه خواهد به خدا بندگی آغاز کند
قربانی ام راهی قربانگاه هستم
میزنم دل به دریا من غلامم تو مولا
خالق من سید و مولای من
چه کنم تا لب تو ناله ی بابا نکشد
سبط اکبر نبی ولی چارم حسین
مثل من حال کسی حال اسفباری نیست
راه فرات رومون بسته
اینقدر این دست خالی را پر از گوهر مکن
ای دل امشب بیشتر بی تاب باش
به زمین افتادی پره خون
ای یل خیمه ها حیدر کربلا یا علی اکبر
دنبال بد هستی اگر من بدترینم
رد آب یعنی مشک دریده
شب و فضای حرم هرچه خواستم دارد
دوباره دلم داره امید
بانوی صبح هستی و خورشید دیگری
تو دین و دنیامی به والله بالله
عید نوروز شد و فصل بهار آمده است
نزدیک عصر بود برافروخت ماه تو
شوریده و شیدای تو ام
آمدم در میزنم یا رب گدایت را ببین
دلیل عالم ایجاد السلام علیک
به لطفت باز پیدا کرده امشب جان پناهش را
دیدی از غصه و غم خسته و مالامالم
دسته دسته فرشته ها هرشب
تو نور خدایی تو خورشید نسل زهرایی
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر
عمریست گر چه خواندم با گریه ربنا را
سر شب تا سحر منادی حق
انقده بی تابم که خودت میدونی
روح تویی جان تویی معنی ایمان تویی
دم آخر بی تو چش من گریونه
انقده بی تابم که خدا میدونه
وقت خوش دعا شده دست مرا بگیر
خسته رسیدم الهی العفو
مثل هر روز مادرم برخاست
پرم شکسته مثه کبوتر
خوردیم یا غم دگران را بدون تو
دم زد از حق و ناروا کشتند
بی رمق بود و تا تکان میخورد
کی ببینیم همو کجا ببینیم همو
هر آن ورق که به نام تو نیست پاره کنم
کنار بسترت خواهی نخواهی
طبیب شهر چو درمانده از طبابت شد
نه مراست قدرت آن که دم زنم از جلال تو یا علی
من و این نفس گرفتار الهی العفو
چگونه سر کنم شب را عزیزم
وا شد گره از ما به نگاهی به ابالفضل
ندارم پناهی جز ابوفاضل عباس
افتاده بود تشنه لب و آه میکشید
حجره در بسته امامم خسته
الله خير الماكرين ولن
چقدر منتظر و بی قرارمانی تو
آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد
ای کشته ی دور از وطن خوش اومدی به وطنت
ای وجودت مطلع الانوار یا موسی بن جعفر
عبد ضعیف تاب قهر و تشر ندارد
نیلوفر مرداب دنیایم
الهی و ربی ببین بی نوایم
خدا چرا مرگ دیر کرده منو مصیبت پیر کرده
اختران چشم های خود بستند
در فکر تو هستم ولی در جستجو نه
من شکر حق دست بر قضا
امان نداد مرا این غم و به جان افتاد
نسیم هم به زیارتگه تو راه ندارد
یه مادری دارم بهشت زیر پاشه
خدانگهدار ماه خدا
زهرا تو قرار بود یارم باشی
هم آینه ی حسن خداوند جمالش
اگر جاری ام جاری از چشمه های غدیرم
خونه ی علی آیینه بندونه
سر ما و سرمد ما علی
روشن شد آسمون از جمال تو ای ماه من
فهرست اشعار رمضان ۱۴۰۳ ارضی
رمضان آمد و از لطف ببین آمده ام
چند روزیست جهان دور سرم میگردد
سلام بر رمضان و به نغمه های دعایش
با چکمه های خاکی اش از پیکرت گذشت
اگر چه در این امتحان هم ردم من
جمله ای از نور روی طاق عرش افتاده است
خوش به حال کسی که با یار است
حمد شایسته ی ربیست که نامحدود است
رمضان شد بهار قرآن شد
رفت و داغ دوری اش دامان مادر را گرفت
گرچه بین فقرا مثل منه خود سر نیست
باید اشک چشم را بر کار بست
گرچه همیشه رازم پیش تو برملا بود
سلام ای مادر زهرا که جنت زیر پای توست
یک ذره التفات به چشم ترم کنید
ماه خدا با روزه داری تو زیباست
هرچند فاتح همه ی جنگ ها شدم
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
عبد ضعیف تاب قهر و تشر ندارد
چشم پیدا نکند مقصد ناپیدا را
بار سنگین گناه این همه رسوایی داشت
خدایا خدایا اگرچه بدم
محتاج بر دعایم امشب مرا دعا کن
آنکه به شانه بار ما را کشیده مهدیست
خواهش ما گرچه گستاخانه است
با ورشکستگی ضررم را میاورم
مولای یا مولا سرتا پا گناهم
روی قبرم بنویسید که دور از وطنم
گر چه در عرشی و آنجا سر فرازی میکنی
روی آیینه رد آه شرر بار من است
خواستم مرد خدا باشم ولی بلعم شدم
خوان جود و رحمتش را میزبان انداخته
حمد مخصوص خداوند کریم حسن است
این نوا از بی نوایی دل پریشان میرسد
آمد ندا که وقت اقامت تمام شد
نیست دردی کشنده تر ز فراق
روزی دل بخواهمان دادند
مدح کار خالق است و کار هر مخلوق نه