بی پروا زدم به سیم آخر میگردم گرد شراب و ساغر از یمن قدوم پاک زهرا سرمستم ز آیه های کوثر منکر…
بارونی از ستاره ها از آسمون میباره هرکی دلش حیدریه یه شاخه گل بیاره ملیکه ی ارض و سما یا زهرا حبیبه…
ندارم تاب و توانی ز بس کردم روضه خوانی همه باغم شده پرپر ز سوز باد خزانی کس و کاری من ندارم…
شنیدم دستت افتاده فدا سر حسین شنیدم تشنه جون دادی فدا سر حسین شنیدم روی نی رفتی فدا سر حسین شنیدم با…
یه روزی چهار تا پسر داشتم یه روزی سایه ی سر داشتم یه روزی ستاره ی سحر داشتم یه روزی یه قرص…
دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم من خانه دار خانه ای افسرده هستم آرامش یک باغ طوفان…