آری همین امروز و فردا باز میگردیم ما اهل آن جاییم از اینجا باز میگردیم با پای خود سر در نیاوردیم از…
آخرین لحظه رو به روی حرم جز شهادت چه خواستی از او گفته بودی که ضامنت بشود در شب جشن ضامن آهو…
اخبار وهم آلوده و اخبار در مه پیچیده آواز غمی انگار در مه ای دشت ها کو رد پای رود در برف…
نفس تو سینه ی محراب حبسه هوا بغضش گرفته ابر خسته است کی از دنیا دلش انقدر خونِ که حتی صبرشم از…
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید بنگر کز این ره پر خون خورشیدی خجسته رسید اگر که دلها پر خون…
اومدم تا ببینم لحظه ی عاشق شدنو به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی…
بی سایبون تو آفتاب بی چتر زیر بارون ابری تر از بهارو شرجی تر از تابستون هرجا میرم باهاتم دلتنگ کوچه هاتم…
من که فرزند این سرزمینم در پی توشه ای خوشه چینم شادم از پیشه ی خوشه چینی رمز شادی بخوان از جبینم…