ای لیلی جزیزه مجنون حسین من زخم تو از ستاره شد افزون حسین من ای کشته ی فتاده به هامون حسین من…
ابرای بارونه چشمای من رو به زمستونه دنیای من ای وایِ من ای وایِ من زهرای من خانوم من ای از خوشی…
ابن مرجانه سرگردان میشود با خطبه ی زینب طوفان میشود روی منبر تا میگوید اسکتوا دشمن در لاک خود پنهان میشود میدان…
مظهر عصمت علت خلقت زندگیمو من دارم ازت گرد و غباره چادر خاکیت سُرمه ی چشمات میشه فقط اگه راهمو کج رفتم…
قتلگاه اشک و آه از روی بلندی میکنم نگاه اسمون شد سیاه خون میون گودی افتاده به راه یا حسین یا حسین…
پر از جنجاله شیب قتلگاه گرفت دور جسمت رو یه سپاه تنت مونده رو خاکا بی پناه حسین جانم نشسته قاتل روی…