در هر قدم شوق شهادت بر سرم بود اشک عمو جاری ز چشمان ترم بود پیراهنم جای زره بر پیکرم بود شمشیر…
من پاره ای از نور مصباح الهدایم من چشمه جوشانی از خون خدایم سیاره ای در دامن شمس الضحایم قربانی راه شهید…
نسیم به پرچم میخوره چشام به زمزم میخوره برام تموم گریه هام یه روز به دردم میخوره من با غم تو زنده…
آرام جان مصطفایی حسن یابن علی دست کریم مرتضایی حسن یابن علی نور دل خیر النسایی حسن یابن علی امام شاه کربلایی…
من تو خیمه تو تو میدونی میبینم سرت شده خونی حال این یتیم و نمیدونی ببین با دست خالی دارم میام به…
من اومدم فدای سرت بشم همرزم علی اصغرت بشم تو گودال منم پرپرت بشم عمو بذار باهات همسفر بشم همراهت تو موج…