تنهایی و غربت همه جا یار دلت بود یک عمر فقط درد کس و کار دلت بود سنگینی دستی که تو را…
دوباره داره خون می باره از این جیگر پاره پاره از این دلی که عمریه با داغ مادر بی قراره لحظه های…
ابری شدم به نیت باران شدن فقط مور امدم برای سلیمان شدن فقط باید ز گوشه چشم تو کاری بزرگ خواست چیزی…
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند رد دو دست ابالفضل روی آب بماند حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم…
کاش بودم شعله تا شمع مزارت میشدم چلچراغ زائر شب زنده دارت میشدم کاش بودم پرچم حاشیه دار ماتمت تا که زینت…
انگور سرخی سبز کرده دست و پایت را تغییر داده حالت حال و هوایت را ای خاک عالم بر سرم حالا که…