متن شعر آیه های فتح میخوانم به نام خنده هایت تا ملاقات خدا رفته است هرم ربنایت بی قرارم بی قرار جاء…
متن شعر تا که بسوزم همه را همه جا سوز درونم بده سینه ام افروخته کن ز عنایت دلِ خونم بده پاکی…
اون روز که همه تو آه و زاری اند اون روز که همه فکر یه کاری اند اون روز که دیگه هیچکی…
من تو رو میبینم تو منو تو خونای لب و دهنو من به روی خاک افتادنو تو تیرو به تابوت زدنو ای…
واسه زیارتت دست شستم از همه قید دنیا رو زدم جز غم خودت حسین هر غمی که داشتم جا گذاشتم اومدم واسه…
با هر غم بغض گلومو خوردم چهل روز روزی هزاربار مُردم چه غمایی که پیدا میشد از آه سردم چه شبایی که…