پرستوی علی چرا غم تو چشات فراوونه چرا تو هجده سالگی فاطمه قدت کمونه شب عروسی یادته مادرِ خوب مجتبی بابات میگفت…
مرو مادر حضرت زهرا مدینه شد محشر کبری به پشت در گشته است غوغا بمیرم وای دست و پا میزد به پیش…
هلال آسمان حیدر ای سرو قد کمان حیدر ای مهربان با من بمان دل بی شکیبم زهرا مرو تنها مرو بی تو…
ماه قشنگ آسمون کم کم داره خاموش میشه پیش چشای همسرش فاطمه هی بی هوش میشه میخواست بره به آسمون علیشو تنها…
سلام خالق سلام خلقت سلام احمد سلام امّت سلام رضوان سلام جنت سلام غلمان سلام حورا سلام آدم سلام حوا سلام مریم…
کار دنیا رو ببین چرا اینقدر باید برای مرگ دعا کنی باورم نمیشه که پشت در به جای من تو فضه رو…