حاج سید مهدی حسینی

از آسمون آتیش میباره کسی نمونده آب بیاره گل رباب یه کم بخواب خدا خودش هواتو داره جون نداره دست و پای…

رو دستای سرد رباب چشماتو ببند و بخواب اگه برسونه آب خزون نمیشه برگ گلم اگه برسونه آب شیرت میدم تو بغلم…

قال اباعبدالله انا قتیل العبره لایَذکُرونی مومنٌ اِلا بَکا من پادشاه غم من پادشاه آه من کشته ی اشکم فی سبیل الله…

با دل خسته ی غمزده دلی که از عشق تو دم زده با تو خدا تقدیرمو رقم زده ای دلبر دلخواهم روشنی…

ما دخیل پر دامان حسن میگردیم خیس از شر شر باران حسن میگردیم ماه و خورشید به دور سرمان میچرخند تا که…

ایهالامام حسن ابن علی شاه السلام حسن ابن علی ذکر نام تو شده باعثِ مستی مدام حسن ابن علی نام حسن لطف…

از حرم جان میرود با کام عطشان میرود خواهرم زینب بیا قاسم به میدان میرود با دم احلی من العسل از مقابل…

واسه نفس گرفتن تا خیمه برنگشته کمتر بهش بخندید سنی ازش گذشته ماه حرامه رهاش کن مگه نمیدونی امامه ماه حرامه حسین…