جنگیدی و منم جنگیدم با اینکه زخمی فریادم اما همین که تو از نیزه خوردی زمین منم افتادم سر خَم نمیکنم اما…
هرکیو دیدم رسونده بود خودش رو به حرم منه جامونده فقط شکسته بود بال و پرم داغ کربلا یه ساله دیگه موند…
از همه جا رونده نمیخوای زائر جامونده نمیخوای دعوتیات همه رسیدن مهمون ناخونده نمیخوای من از اونا که پیشتن کمتر دوسِت نداشتم…
چقدر سخته نباشم چقدر تلخه بمونم منم ببر کربلا الهی دردت به جونم از وقتی یادمه دلتنگ کربلام زنده میشم با تو…
حالا که روز عاشورا نبودم میخوام با گریه واست یار باشم به من اشک و امانت داده زینب دلم میخواد امانتدار باشم…
اومدم کمی قدم بزنم تو هواتون از تو دم بزنم اومدم مهمون تو بشم و یه سری باز به حرم بزنم کربلا…
برای کشتنش وضو میگیرید برای ذبح بسم الله میگید برای هر ضربه که میزنید چرا بهم دیگه تقبل الله میگید نامسلمونا آخه…
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد عشق در راه حسین فَوَران خواهد کرد تا بود چنین بوده تا باد چنان…