ما را احدی جز تو خریدار نبود غیر از تو کسی فکر گنه کار نبود اینقدر تو را صدا نمیزد آقا این…
پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد مادر آب کجایی پسرت آب نخورد ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتند…
ما لحظه ی مرگ به جای انالله میگیم به قربان اباعبدالله چشم بد از این گریه کنات دور باشه لا حول والا…
ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی پای حسین ماندن عشق است در جوانی لکَ لبیکَ یا اباعبدالله میگویم لبیک نَمی از خاک…
خواهش میکنم برید کنار من خودم خاکش میکنم منت میکشم خاکش کنم نفسِ راحت میکشم روی زمین رهائیُ رو خاک کربلائیُ نمیذارن…
تا که اسمت یاد من میفته همه حرفام از دهن میفته مگه از رو زبونم حسن حسن میفته سر از پا نمیشناسم…
حا و سین و نون یعنی عظیم حا و سین و نون یعنی رحیم حا و سین نون یعنی حسن یعنی کریم…
شمر اگه بره سنان نمیگذره تو قتلگاه تو زمان نمیگذره حتی ازت دمِ اذن نمیگذره تو قتلگاه تو زمان نمیگذره غروب شد…