غایبی و روز و شب در جمع مایی سیدی با منی اما نمیدانم کجایی سیدی ای بسا حج کرده ام حجم فقط…
آغاز سخن با نام علی همچون صیدی ام تو دام علی هستم تحت امر شاه نجف فخرم اینه که آقامه علی دائم…
ارض و سما باز نوحه خونه حال ملائک پریشونه فرق علی غرق توی خونِ شد کوفه بی تاب اشک مهتاب غرق توی…
علی ای میر پهلوان عرب زیر تیغت سر یلان عرب ای در خیبر از تو کنده شده وز تو لات و هبل…
ای خدا آن عبد سرکش آمده با معاصی در کشاکش آمده ای خدا آن عبد جان بر لب منم آنکه دارد بر…
میخونه اسمت رو چقدر عاشقونه هر کی داره از حق نشونه ذکرت نمک سفرمونه من عاشقتم خدا میدونه عشقت برکت خونمونه اسم…
تو رفتی و دیگه غرورم شکست عمو رفت و هیچکس پناهم نداد غروبی تو این کوچه روبرو توی بازی هم هیچکی راهم…
کیستم من بنده ای از فرط عصیان شرمگینم روز و شب باران خجلت بارد از ابر جبینم خیزد از پرونده جرم و…
دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد وقتی تو را بابای من دنیا ندارد رفتی یتیم بیقرار شهر کوفه حس کرد تازه طفلکی بابا…
زده در وقت سحر یاد رفیقان به سرم شب قدری چقدر ریخته مهمان به سرم رحمت واسعه اش از همه سو میریزد…
بنبی عربی و رسول مدنی لذتی نیست گوارا تر از این سینه زنی خواستم گریه کنم چون زنه کودک مرده آمد از…
نوشته شده در عرش خدا با قلم حیدر کرار خدا خلق نموده است زمین را و زمان را ز غبار قدم حیدر…