یک عده آمدند و در خانه را زدند یک عده آن طرف همه در عشق جا زدند بردند حق شیر خدا را…
پدر زهرای تو حاجت روا شد ببین مزد رسالت چون ادا شد ببین پهلو و دست و سینه من بلا گردون جون…
هوای دخترکی را برادرش دارد که خیره خیره نگاهی به مادرش دارد گرفته بازوی او را که سمت در نرود دری که…
بی قرارم از یاد روزای جدایی علی علی جان ناله داری در سینه اما بی قراری علی علی جان الحمد الله برات…
دو تا چش تر برا من یه دل پرپر برا من تموم عالم برا تو دعای مادر برا من برا من همین…
میری و بدرقه راه توئه دعای من خودت و بزار یه لحظه فاطمه به جای من حق بده اگه کنار بستر تو…
مثل آن روزی که افتادی می افتد بر زمین پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف من دو بوسه…
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف هر چه اینجا هست چشمان مرا خون…
بی تاب بی تابم دلتنگ اربابم این ذکر لبهامه درمونه دردامه این عشق و رویامه تا جون تو دستامه تا خون تو…