بگذار تا که شیر جمل را نشان دهم تا نعره ی امیر جمل را نشان دهم شمشیر بی نظیر جمل را نشان…
عجب حکایتی شده قصه ی تلخ رفتنت فاطمه ناله میزنه غریب گیر آوردنت رو خاک صحرا به زیر چکمه ها تنت زینت…
ملاک داغ حسین و عیار غم حسن است حسن شبیه حسین و حسین هم حسن است حسین گفت اَخی خیرُ منی و…
من حر آزادم من دل به تو دادم سرم رو بالا میگیرم چون رو پات افتادم بیا و در یَم عشقت زلالم…
میبره دلم رو صدات حسین یا مولا میمیرم برا کربلات حسین یا مولا کس و کارم تویی یارم گرفتارم عزیزم میِ نابی…
ای جان مسیح را مسیحا خیر العمل خدای اعلا صد جلوه ی عزت تو امروز صد جلوه ی عزت تو فردا خادم…
بابا بریم خونه از کنج ویرونه بابا ببین مثل دلم موهام پریشونه تو رفتی خیمه هامون سوخت همه بال و پر من…
بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم بابایی رقیه بمیره که بالای…