گرچه داغتو درک نمیکنم روضه رفتنو ترک نمیکنم درد لاعلاج من از تو دوری کردنه این حسین حسین که میگم دوای درد…
دنیا به چه دردی میخوره وقتی دقیقه ها شده برام اسارت دنیا به چه دردی میخوره وقتی نمیتونم برم حرم زیارت آب…
نه سنگ مزار نه یک سایه بان دریغ ای دریغ امان ای امان قرآن ناطق امام صادق بسوز ای دل ز آه…
دوباره پای برهنه شبانه آوردت شبانه باز که از کنج خانه آوردت کسی نگفت که از راه دور آمده است کسی نگفت…
وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست من دیدمت با دل بقیه را…
سفره را جمع نکن آمده ام پشت درم من همان بی سر و سامان شده خون جگرم با تو مأنوس شدم خب…
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم رهرو منزل عشقیم و…
این روا نیست که حال همه پر غم باشد فرصت با تو نشستن چقدر کم باشد چقدر زود گذشت و چقدر خوب…