بار کج آورده ام بار مرا فوری بخر بنده بی آبرویت را همینطوری بخر فرصتم تا که بفهمم دوستم داری گذشت هم…
عزیزم فقط با تو سر می کنم من از این و از آن حذر می کنم تو که احتیاجی نداری به من…
به عالمی باید که عشقمو نشون بدم جوونیمو یه روزی پای این جنون بدم نفس نفس انقدر میگم حسین تا جون بدم…
مادرم نیست تکیه گاه محکمی دور و برم نیست سایمو دیدن علی اکبرم نیست سایه عباس بالای سرم نیست حرم افتاد دستی…
حس میکنم تو رو تو زندگیم حسین گفت مادرم فقط باید بگی حسین ای تموم خاطراتم بی قرار کربلاتم آخرش میدی نجاتم…
چشمامو که میبندم روح سرگردونم کربلا میره اشکامو میبینی که هر لحظه دور از تو گریم میگیره میکُشه مارو فراق کرب و…
زندانی هارون جانش فدا شد روی یک تخته چوب جسمش رها شد اولاد حیدر موسی ابن جعفر یا صاحب الزمان آجرک الله…
آرزومونه که یه بار گریه هامونو بخرن سفره موسی ابن جعفره مادرامون فیض ببرن وای گوشه زندون آه و واویلا بی رمق…