عشق بی تکراری عزت بی پایان از قدیمم با تو یا قدیم الاحسان سلام ای تشنه فرات سلام ای کشتی نجات شد…
هر لحظه میگردد هوای ماتمت گرم با روضه ات هر روز و شب شد عالمت گرم ما تابع حکم بلاء للولاییم ما…
السلام السلام علی الشهید المظلوم علی اَخیهِ المَسموم به سینه عشاقت نفس المهموم عالم به شورش عزای تو جانم به اشک روضه…
دختری که بی پدر طی مسافت می کند پای تاول خورده اش را خار اذیت می کند رد این شلاقها مثل ضریحم…
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز…
نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برای او سخت است هنوز…
راس تو را به روی نی هر چه نظاره میکنم سیر نمیشود دلم نگه دوباره میکنم ز اشک و آه سینه ام…
هر چند فاتح همه جنگ ها شدم خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ زخمی سنگ…