می تابه بر قلبم مه رنج و بلا چشمای دو عالم سوی کرب و بلا قلبم سینه زنه مشکی پیروهنه در آه…
به نوکری برای تو می نازیم آخر برای تو حرم می سازیم یه گنبد طلا که باشد شاهانه برایت ایوان طلا می…
اونی که رسیده به دادم تویی بهشتم حسن سرنوشتم حسن رو انگشترم هم نوشتم حسن خدا رو شکر هستی تو تقدیرم یه…
یه عالمه گریه به روضه بدهکارم تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم بذار صد و بیست سال نوکر شما باشم لحظه…
مع امام منصور تویی سلیمان و من مور ایشالله که نباشم من برا تو وصله ناجور السلام به تو امام والا مقام…
به لحظه بریدن سرت آه میکشم برای پاره های پیکرت آه میکشم به اشک و ناله های خواهرت آه میکشم برای ضجه…
بین آغوش عمو بود ولی مبهم شد یک حسینیه همانجا حسنیه هم شد این حسینیه اگر شد حسنیه یعنی این حسین است…
با یاد تو که غصه شماری کنم حسن جاری ز چشم اشک بهاری کنم حسن تا که رسم به روضه سبز مصیبتت…